ادامه همون خوابه ..!
داخل بخش بستری بودم و مریض ها روی تخت،،،، که یهو صدام میزن.
بهم میگن تو به عنوان پرستارِ نمونه انتخاب شدی و بهت می خوان هدیه بدن !
و من با تعجب گفتم من که نمونه نبودم من اصلا بلد نبودم کار کنم از مریض ها بپرسین
وقتی بهم گفتن تو به خاطر مهربونیت هست که نمونه شدی همه مریض ها گفتن درسته که شاید تو کارش خیلی خوبه نباشه اونجوری ولی خیلی مهربونه مهربونی مهمه!
تازه داشتن می پرسیدن تا چند سالگی میخوای خدمت کنی گفتم تا هفتاد و دو سالگی
#دیگه هفتاد سالگی زیر خاک پوسیدم
خدایا من این چه خواب هایی که میبینم ..
#خیلی جالب بود بهم هدیه هم دادن
پ.ن بی ربط: به این فکر میکنم که پول باعث رسیدن میشه یا تلاش ؟
این چند روز گریه نکردم ولی نمیدونم چرا وقتی پست میذارم اینجا چشمام اشکی میشه!
برچسب : نویسنده : 1mosbataram5 بازدید : 76