این قلب خسته !

ساخت وبلاگ
اصولا تو کارام آروم هستم مگر آنکه یه زمانی دیگه از محدود من خارج بشن و اون موقع طوفانی میشم ! عجیب هم
رفتم صحبت کردم هی می‌گفت نه نمیشه و اینا منم اصولاً اهل داد زدن نیستم همیشه از شیوه آروم باش حتی اگه زد تو گوش ات، خودش پشیمون میشه استفاده میکنم .
خلاصه حل شد :) 
من دوباره اومده بودم یهو مدیره گفت وای این دختر قبل شما اومد چرا اینجوری بود؟!
منم لبخندی زدم ، البته داشت تعریف مو پیش خانمه میکرد که این خانم مؤدب و اینا خخخ
اینقدر با عزت و احترام باهام رفتار کرد دوستم تعجب کرده بود
+این روزا که حوصله ندارم نمی‌دونم چرا همه اینقدر مهربون باهام شدن؟؟؟
++تا امروز هنوز نرفتم ، نمی‌دونم میترسم برم بگه نمیشه
+++ منو دیده میگه : می‌خوایم شوهرت بدیم با لبخند شیطانی !
 بعد منم چهره ام اینجوریه
نظرتون چیه بگم این بازی کثیف رو تموم کنید خودم همه چیز رو می‌دونم ؟
واقعا شوهر کردن اینقدر برای اینا مهمه ؟
من شاید از یه لحاظ بگم خوبه,, اونم زمانی که هوا تاریک شده حواسش بهم باشه همینه!
من درگیر کجا هستم اینا در چه منظومه ای سیر میکنن
ولمم نمیکنن  ، دیگه این سری زن یکی از اقوام منو به یه نفر معرفی کرده
آقا منو ول کنید من نمی‌دونم چی از جونم می‌خوان  
++++ آره می‌خوام لج کنم  چه جوریه که من هر چیزی می‌خوام نمیشه منم می‌خوام همین کار رو کنم!!!
Text...
ما را در سایت Text دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mosbataram5 بازدید : 84 تاريخ : دوشنبه 21 بهمن 1398 ساعت: 4:06