در حین خوندن :)

ساخت وبلاگ

#خدایا ما را از انتقام های اساتید محفوظ نگه داره :)

###

خب چی کار کنم روزای اول کاری آدم هنوز با خیلی چیزااا آشنا نیست البته هیچ ربطی به شیطون بودن من نداره:دی

تو استیشن ( محلی برای استراحت ) نشسته بودم یهو تلفن زنگ خورد ، حالا همه مشغول کار بودن که بهم گفتن تلفن رو جواب بده !

منم اینجوری جواب دادم:

+الو سلام خسته نباشید :)

خانم یه مکثی کرد و گفت :

-سلام ممنون بپرس حال مریض چه جوریه و کی تخت برای بخش بیاریم؟

منم سریع رفتم به همکارمون گفتم که با شما کار دارن و اینا .

خلاصه یه مدتی گذشت دوباره تلفن زنگ زد 

من عین این آدما که ذوق میکنن سریع تلفن برداشتم ( خیلی جالب )

گفتم : سلااام خوبین؟؟

حالا از قضای روزگار دیگه اون خانومه نبووود که ...!

با صدای مردانه خوانده شود :

( اولش خنده ) سلامم مممنون شما خووبین؟  

اینو گفت و بعد منم اینجوری بودم  

گفتم ممنون بعد انگار مثلا میخواست به یه بچه بگه که میشه عمو، گوشی رو بدی به مامانت اینطور حسی پیدا کردم..

گفت : میشه از دکتر بپرسی مریض کی عملش تموم میشه

آخرش از همش زیبا تر خخخخ 

گفتم : خدافظ 

خداحافظی کردم اونم نه تنها  برای این تلفن برای دو تا تلفن دیگه هم همین کار رو کردم 

یکیشون هم بهم گفت خدافظ

یه بارم آدرس اشتباهی داشتم میدادم خخخ دکتر خنده اش گرفته بود گفت بگو بخش 3

واقعا فاز اون روزمو نفهمیدم


@قطعا اگه دکتر بودم از شنونده اسم رمز می پرسیدم

Text...
ما را در سایت Text دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mosbataram5 بازدید : 125 تاريخ : چهارشنبه 11 ارديبهشت 1398 ساعت: 20:48