فراموش کردم ..

ساخت وبلاگ


شدم مثل این دختر بچه های کوچولو که عروسکشون رو گم کردن ...!

تا چیزی میشه زود میخوام گریه کنم و بهونه بیارم و همه موضوعات رو وصل کنم به نرسیدن به هدفم ..


نمیدونم چرا امشب به یادت افتادم میدونم دوست خوبی نبودم ... 

تو حتی یادت هست تاریخ تولدم رو ولی من چی :/ یادت هست تو سالن ورزشی باهم ورزش میکردیم :) 

تو حیاط مدرسه که قدم میزدیم و من همش فکرم درس بود :/  اون موقع یادم نبود ، حواسم نبود که بهترین دوست ، تو هستی ! 

تو حتی با آخرین جمله ات هم منو شرمنده و خجالت زده کردی از اینکه درست رفتار نکردم ، اینکه گفته بودی دلم برات تنگ شده ... واقعا تنگ شده ؟ 

یعنی تو هم منو فراموش نکردی ؟؟؟ یادتِ اذیت میکردم می گفتم به نظرت من موفق میشم ؟ و  تو اذیتم میکردی :) 

دلم برای تو ، برای همه کسایی که نیستن تنگ شده خیلییییییی ...

آرزو میکنم که تو بهترین رشته تحصیل کنی و خوشبختی .و موفقیت همراهت باشه :) 

میدونم که اگه من به یادت افتادم تو منو یاد کردی

#قدر دوستاتون رو بدونید :)

پیام ها رو باز میذارم شاید ناخوداگاه پیدات شد ، شاید تو هم وب زده باشی و از روزمرگی هات بگی شایدم نه از اون درس خون های شده باشی که یه دقیقه هم یه دقیقه هست ...!

یعنی میشه پیام بدی ؟:) بگی آرام منم خوووبی ؟

Text...
ما را در سایت Text دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mosbataram5 بازدید : 108 تاريخ : پنجشنبه 28 تير 1397 ساعت: 2:31